کد خبر 263878
۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۰

گزارش «حیات» از شهادت «سید الساجدین»؛

«امام زین العابدین (ع)»؛ سحر بردار سر از سجده تا از «سر» بیاموزم...

«امام زین العابدین (ع)»؛ سحر بردار سر از سجده تا از «سر» بیاموزم...

«عالم شده سجاده و افتاده به پایت»... از این بیشتر نمی‌توان گفت در وصف آن امام که نفسش چراغ خیمه عاشورا بود و امامتش امانت آن آفتاب بی سر در مقتل عشق... امامی که به عبادت، آبرو داد و نماز از بلندای قامتش ذروه‌نشین ناز شد و ارتفاع راز... همان امامی که «زیباترین روح پرستش» بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، بیست و پنجم محرم الحرام 95 هجری، روز شهادت امام چهارم شیعیان، یادگار کربلا و تداوم امامت قدسی امامت پس از عاشوراست. امام زهد و عبادت، امام نماز و نیایش، امام علم و هدایت و حکمت در عصر سیاه خفقان و جهل و بدعت اموی و سال‌های ستم و سرکوب پس از حادثه عاشورا و اسارت و عسرت اهل بیت و خاموشی صدای وحی در هیاهوی وحشت و ویرانگری یزیدیان. امامی که با «صحیفه سجادیه» و گنجینه ماثورات و ادعیه و انوار قدسی هدایت خود، تداوم طریق الهی تشیع را تضمین کرد و مایه بقای اصالت و حقانیت مکتب وحی شد.

آمد آن روح سجود، آیینه‌ی فیض وجود

چهارمین امام معصوم حضرت علی بن حسین (ع)، ملقب به زین‌العابدین و سیدالسجادین، شخصیتی که جد بزرگوارشان امیرالمومنین و مولی الموحدین حضرت علی بن ابی طالب (ع)، ایشان را بهترین اهل زمین بعد از پدرشان معرفی نموده‌اند: «... فقال: احتفظ بها و احسن الیها فستلد لک خیر اهل الارض فی زمانه بعدک...» در پنجم شعبان سال 38 هجری در مدینه چشم به دنیا گشودند.

در بیشتر منابع روایی و حدیثی و تاریخی، مادر امام سجاد (علیه السلام) را از نسل پادشاهان ایران  و دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی روایت کرده اند. نام مادر امام سجاد(ع) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است؛ ولی مشهورترین نام برای ایشان «شهربانو» است. به گفته شیخ صدوق، مادر آن حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند. کنیه مشهور امام سجاد (ع)، «ابوالحسن» است؛ اما کنیه های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده که عبارتند از: ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه‏.

«امام زین العابدین (ع)»؛ سحر بردار سر از سجده تا از «سر» بیاموزم...

عالم شده سجاده و افتاده به پایت...

القاب ایشان که بیانگر خصلت‌های نیکو و گویای صفات برجسته و مکارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت  او برای خداست عبارتند از:

زین العابدین: به معنی زینت عبادت کنندگان است. شیخ صدوق در کتاب «علل الشرایع» آورده است که ابن‌شهاب زُهری، فقیه و محدث مشهور اهل سنت، هر گاه روایتی از علی بن حسین نقل می‌کرد از او به لقب زین العابدین یاد می‌نمود. سفیان بن عُیینة (۱۰۷-۱۹۸ق) پرسید: چرا او را زین العابدین می‌خوانی؟ زهری در پاسخ به روایتی از رسول خدا (ص) اشاره کرد که در روز قیامت وقتی که منادی فریاد می‌دهد زین العابدین کجاست؟ گویا فرزندم علی بن حسین را می‌بینم که در میان صف‌ها قدم برمی‌دارد. آن حضرت به قدری به این لقب معروف و مشهور شدند که به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان کسی به این لقب نامیده نشد.

ذوالثّفنات‏: امام علیه السلام از آن رو به این لقب نامیده شدند که بر مواضع سجده حضرت، آثاری چون پینه‏ های زانوی شتر ظاهر می شد. امام باقر (ع)، فرمودند: «پدرم در مواضع سجده ‏اش، آثاری برآمده داشت که هر سال دو نوبت آنها را می‏ برید؛ در هر نوبت پنج پینه را، از این جهت او را ذو الثّفنات گفتند.»

سجّاد: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و این به خاطر سجده‏‌های فراوان ایشان بود.

زکیّ: به آن حضرت لقب زکیّ دادند، چون خداوند او را از هر آلودگی پاک و پاکیزه فرموده بود، همان گونه که از پدران بزرگوارش پلیدی را برداشته و پاک و پاکیزه قرار داده است.

امین: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان معروف بود، لقب «امین» است، زیرا که امام (ع) نمونه والای این صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشیری را که بدان وسیله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمی‏ گردانم.»

در مورد سیمای امام زین العابدین علیه السلام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، کوتاه قد و لاغر اندام بودند و چنان بود که هر چه عمر آن بزرگوار زیاد می‌شد، بیشتر لاغر و ضعیف می‌گشتند و این به خاطر عبادت زیاد آن حضرت و از سویی غم ها و مصیبت‌های عظیم قتلگاه کربلا بود. اما شکوه امام چنان بود که همگان در مقابل ایشان سر تعظیم فرود می‌آوردند و در خطوط چهره ‏ایشان انوار انبیاء و شکوه و جلال اوصیاء می‌درخشید. مسلم بن عقبه فرمانده سپاه امویان در واقعه حره، که تمام ارزش‌ها و مقدرات را ناچیز و بی ‏ارزش می‌‏دانست و بسیاری از اصحاب رسول خدا (ص) به دست او کشته شدند، موقعی که امام را دید، مبهوت شد و به خود لرزید و بیش از حد، احترام و تعظیم کرد و به اطرافیانش گفت: زین العابدین سیمای انبیاء را دارد.

بیمار کربلا به تن از تب، توان نداشت

در زمینه وضعیت جسمانی حضرت سجاد (ع) در روز عاشورا نقل‌های تاریخی متفقند که آن حضرت در این روز دچار بیماری شدیدی بودند به صورتی که مطلقا از امکان حضور در نبرد برخوردار نبوده و در خیمه مخصوص استراحت می‌کردند و حضرت زینب (س) مرتب از ایشان پرستاری می‌نموده‌اند و حالشان به گونه‌ای بوده که حتی نمی‌توانستند در مقابل پای پدر بایستند.

از حضرت زین‌العابدین (ع) روایت شده است که فرمود: پدرم در روزی که کشته شد در حالی که خون‌ها از بدنش می‌جوشید من را به سینه چسبانید و می‌گفت: ای پسرم از من حفظ کن دعایی را که فاطمه (س) مرا تعلیم نمود و رسول الله (ص) او را تعلیم کرده بود و جبرئیل به پیامبر برای حاجت‌ها و امور مهم و غم و غصه‌ها تعلیم داده بود.

برخی از افراد ناآگاه امام را به عنوان فردی بیمار می‌دانند، لیکن باید دانست که حضرت امام زین‌العابدین (ع) به غیر از ایام عاشورای سال ۶۱ هجری در حدود ۳۵ سال بعد از آن از سلامت کامل جسمی برخوردار بوده‌اند و بی‌شک بیماری موقت آن حضرت، عنایت خداوندی بوده است تا بدان وسیله از جهاد معذور بمانند و امر امامت را پس از شهادت پدر بزرگوارش بر عهده بگیرند.

«امام زین العابدین (ع)»؛ سحر بردار سر از سجده تا از «سر» بیاموزم...

در غل و زنجیر، سرها بر نی و یک کوفه درد...

آنچه در بین اسناد تاریخی مسلم است، نشاندن حضرت سجاد (ع) بر شتر برهنه به هنگام ورود به کوفه است که این به جهت تحقیر و ایذاء آن حضرت طراحی شده بود و از این بدتر و دلخراش‌تر گذاشتن غل جامعه به گردن و دست‌های حضرت است که از بدترین انواع شکنجه در آن عصر محسوب می‌گردید. به هر حال وضعیت حضرت زین‌العابدین (ع) به هنگام ورود به کوفه بسیار دلخراش و دردناک بوده است.

پر واضح است این امور چه مصائب دردناکی را در قلب مطهر حضرت سجاد (ع) به وجود می‌آورد. حضرت نتوانست از شتر پیاده شود و در همان بالای شتر به آن پیکرهای به خون تپیده و بی‌سر شهیدان نگاه می‌کرد از همانجا با پدر و سایر عزیزانش وداع نمود. آری بار سنگین مصیبت آنچنان بر حضرت سنگینی کرد که نزدیک بود روح از کالبدش بیرون رود.

می‌وزد از منبرش فریادهای «یا حسین»...

امام زین‌العابدین (ع) سرانجام به دست دستگاه اموی با مدیریت ثمره مروانی، ولید بن عبدالملک مسموم شده و به شهادت رسیدند. حضرت که وجودشان خاری بود در چشم نظام حاکم، با روشن شدن آثار وجودی آن بزرگوار که کاملا نظام اموی را غافلگیر کرده بود، توسط سردمداران این نظام مسموم گردیدند و با رفتن خود، خاکیان را در سوگ خود گذاشتند. شهادت ایشان به قول مشهور در سال 94 و 95 هجری در مدینه و مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha